۱۳۹۳ مهر ۲۴, پنجشنبه

درباره شهر ملبورن 1

سلام دوستان

امروز تقریبا میشه روز پنجمی که من اومدم به ملبورن. در بدو ورود فرودگاه ملبورن (ترمینال بین المللی) رو فرودگاه کوچیکی دیدم. البته شاید چون فرودگاه دبی و کوالالامپور رو دیدم دارم با اون مقایسه میکنم.
وقتی وارد شدم ساعت دو نصف شب بود. خلوت بود و تنها پروازی که نشسته بود پرواز ما بود از کوالالامپور. تا وارد قسمت چک پاسپورت شدم یکی اشاره کرد که برم سمت میز اداره مهاجرت. اونجا که رفتم پاسپورت رو گرفت اسکن کرد و ویزا رو چک کرد. شروع کرد سوال پرسیدن که کارت چیه چقدر میخوای بمونی توی استرالیا  و ازین حرفا. بعد با ذره بین پاسپورت رو چک کرد و گفت یه کارت شناسایی عکسدار دیگه هم بده. منم گفتم توی چمدونمه گفت چک کن هر جا هست بده. ترجمه شناسنامه  دم دست تو کیف لپ تاپ بود دادم بهش گفت عکسش قدیمیه عکس جدید بده. نمیدونم نصف شبی بیکاری زده بود به سرش چش بود نمیدونم. تنها کسی که برای مهاجرت هم اومده بود من بودم و یه آفریقایی دیگه که بعد من اومد. خلاصه گفت برو بگرد پیدا کن یچیز منم چمدونی که تو هواپیما برده بودم رو باز کردم و گواهی نامه بین المللی شده رو با گواهی نامه ایرانیم و با ترجمشو دادم گفتم دیگه چی میخوای. که دیگه مهر زد تو پاسپورتم و مدارک رو داد و گفت برو.

و اما درباره ملبورن :

 تا اینجا از شهر ملبورن خیلی خوشم اومده. همون طور که تعریفشو از دوستان قبلی شنیدم شهر با فرهنگ و خوبیه با مردم خونگرم. فوق العاده تمیز و مرتب بوده جاهایی که تاحالا دیدم. هوا هم که بسیار تمیز فقط ایرادش یکم سرد بودنه که البته دلیلش بادهای دایمی هستش که میاد. وقتی باد نیست هوا خوبه باد که میاد آدم یخ میکنه. البته الان اوایل بهاره و هنوز کاملا بهار نشده. ناگفته نمونه روز اولی که اومدم هوا آفتابی و عالی بود و باد هم نبود. دیگه من احساس میکردم اومدم بهشت. 
تعداد استرالیایی ها نسبت به مهاجرا زیاده ، البته من سیدنی نرفتم ولی با دوستان اونجا که همین دیشب صحبت میکردم میگفتند تو سیدنی چینی خیلی زیاده. یه جورایی حس میکنم اصالت شهر ملبورن بیشتره و مردم اصیل تری داره.

با چیزای مختلفی که دیدم تا حالا حس میکنم یه جورایی هوای همدیگه رو دارند. مثلا از یکی اگه آدرس میپرسم یا توی Tram میگم مثلا  این ترم خط چنده یا کجا میره؟ (گاهی حتی میدونم الکی میپرسم که یه تمرین زبان و لهجه ای هم باشه ! :)  ) با حوصله جواب میدند. یا مثلا یه جا چترم رو جا گذاشتم یه 40 قدمی رفته بودم برگشتم دیدم یه استرالیایی دنبالم داره میاد که اونو بهم بده. باز توی اتوبوس دیدم که وقتی یکی یکم مشکل داره یا پیره یا ناتوانه باری توی دستشه یکی میره جلو بهش کمک میکنه که بیاد بالا. البته این رو من در مورد خود استرالیایی ها دیدم وگرنه آسیایی ها چندان توجهی به کسی ندارند.

محله ای که اومدم یه محله متوسط  محسوب میشه به اسم Preston. که شبیه خیلی از suburb های دیگه خیلی فضای آروم و دنج و قشنگی داره. آدم توش احساس آرامش میکنه. خونه ها اکثرا یک طبقه ، محصور شده با فنس. پیاده رو ها پر از درخت و چمن.
اینم چند تا عکس برای نمونه.


خب من برم بخوابم بعدا براتون بیشتر مینویسم درباره شهر و عکس های بیشتری میذارم. چون خیلی جاها رفتم توی شهر و محله های مختلف ، عکس گرفتم که ببینید و با فضا بیشتر آشنا بشید. با همه استفاده ای که از وبلاگ دوستان عزیز و قدیمی کردم یه نقصی که دیدم تو اکثرشون این بود که عکس کم میذاشتند من سعی میکنم بیشتر از تصویر استفاده کنم چرا که بقول انگلیسی ها A picture is worth thousands of words

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر